۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

!Cruise me Blond !...Cruise me Babe

وبلاگ نویسیو درست (با کمی تسامح زمانی) وقتی شروع کردم که از اون شب تصمیم گرفتم تنها باشم. در یک شب طولانی در طبقه 24 یک هتل مه گرفته...یک جای دور برگشته از ادیسه تن ها-پرت شده روی زمین بدون هیچ سوغاتی از سفر-...همیشه فکر می کردم وبلاگرای مورد علاقم آدمهای تن هایین..باید شروع کنی به تنهاییدن تا بتونی بنویسی...پس از اینکه تو جمع خلوت دو نفره هیچی نتونستی کشف کنی...یا دوباره بازآفرینی کنی!
وقتی می ترسیدی و نمی ترسیدی از اچ ای وی ..بین همه اینا و نوشتن یه رابطه هست..بین نوشتن و In the sweet pie and pie  

چرا تا حالا ننوشتم؟ شاید چون هوا به اندازه کافی سرد نبود. سال 2012 شروع نشده بود.کی بردم فارسی نویس نداشت.واز همه مهمتر تصمیم نگرفته بودم تنها باشم و از خستگی بخوابم. وقتی می تونی وبلاگ نویسیو شروع کنی که تو تایم اسکوار باشی و وقتی دو نفر همدیگرو می بوسن لذت ببری و حساب کنی چند سال به انهدام جهان باقیست.
نکته دیگه اینکه وبلاگستان بیرحمه. مثه زندگی می مونه.به هیچکس وابسته نیست و در عین حال به همه وابستست.یک بیگانه در میون ماست.اولین نفری که دکمه پابلیشو فشار داد این موجود تراریختو آورد بین ما. برای وبلاگستان فرقی نمی کنه وبلاگر مورد علاقه من بنویسه یا نه. براش فرقی نمی کنه یه وبلاگر سرطان بگیره یا بچه دار بشه یا بمیره. اون جلو می ره جهش می کنه و ادامه می ده.همیشه ی.ک.ی هست که بنویسه همینه که زندگیو ترسناک می کنه!

۱ نظر:

Ali گفت...

salam, tarrahie bloget ghashange, az 2 ta postetam khooban :)